۱. درد زایمان هم بد دردیه ها... کش دار و با ته مزه ی تلخی که تا لحظه ی آخر باید بچشیش. سختی تحملش البته وقتی بیشتر میشه که بواسطه ی یه موجود دیگه،  تو مجبور به تحمل درد باشی...!
اما یه جاها، وقتی از درد چشماتو میذاری رو هم یه لحظه نفس عمیق میکشی و به آخرش فکر میکنی... شیرینی لمس یه موجود جدید از وجود خودت، میتونه تلخی لحظه های زیادی رو ، یه تنه تو خودش حل کنه!
آهای... آوازه خون... بدون که من دارم... یعنی لثه ی من داره زایمان میکنه!!!

۲.

آخرین روز هفته ی معلم هست امروز. میخوام از ۳تا از دوستام که اتفاقا! معلمم هم بودند تشکر کنم...

از مهسا که معلم مهربونی و معرفته...

از قدسیه که معلم معرفت و تدبیره...

و از کوثر که معلم فکر کردنه...

ارادتمندم... :)